طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات
۱ نظر ۰۷ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۴
محمد صادق مطیع رسول
پرخوری فکری
۲ نظر ۳۰ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۷
محمد صادق مطیع رسول
۱ نظر ۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۷:۳۰
محمد صادق مطیع رسول
۱ نظر ۱۶ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۳
محمد صادق مطیع رسول

 

من مادر هستم در دزفول

به بهانه ی به روی پرده رفتن "من مادر هستم" در دزفول و با اندکی تاخیر و یک بهانه ی نوی دیگر، دیدار مولا با انشاالله عماریون سینمایی اش :

هر چه باشد گه گاهی به سرمان میزند که ما هم سری به سینما بزنیم . حالا به هر دلیل بی دلیلی . درست مانند بعضی از این کسانی که صندلی های ردیف های پایین تر را  پرکرده بودند و با ریز خندیدن هایشان نمی گذاشتند "تاثیر" فیلم را ببینیم . البته چرا خودمان را بلانسبت خر کنیم! خب شاید تاثیر فیلم همین بوده،  قرار نیست که همیشه در اعماق فیلم غوطه ور شد  و خود را به دست کارگردان عارف فیلم سپرد و شهود کرد !

هر چه باشد با رفقا دل به دریا زدیم و پیگیر فیلم روی پرده، که از خوش اقبالی "من مادر هستم" نصیبمان شد و رهسپار مجتمع فرهنگی دزفول شدیم . فیلم الحق قوی و جذاب بود، از هر نوع جذبه ای.  واقعا تمام سوراخ سنبه های روح آدمی را پر می کرد . از معصومیت اولش گرفته تا  روحانیت آخرش !
اما هرچه باشد نمیشود که فقط تعریف و تمجید کرد! انگار آدمی تا نق نزند روزش به شب نمی رسد . این شد که دست به نوشتن این نوشتار زدم. نوشته ای در ضایعه ای (شما بخوانید ضایع بازی) که مسئولین فرهنگی آن مشغول ده بیست سی چهل... هستند . ارزشی هایشان مانده اند که صد به چه کسی می رسد تا تمام کاسه کوزه هایشان را سر آن بشکنند و ارزشی های آن طرفیشان مشغول تر از همیشه که این بار قرعه به نام چه کسی می افتد تا کاسه اشان را زیر نیم کاسه اش پنهان کنند !

هر چه باشد نمی شود درست وسط بحث فرهنگی - همانکه آقا فرمودند حاضرم جانم را برایش بدهم- وارد بحث سیاسی و باند بازی شد ، قرار شد که کسی پیدا شود و این زخم را باند پیچی کند نه اینکه ..  اووووو ه بگذریم قرار شد بحثمان فرهنگی باشد ! فقط ِ فقط !

هرچه باشد فرقی میان دزفول(که دار المومنین را یدک می کشد) با تهران و طهران (که هرطور بنویسی اش بار معنایی خودش را دارد) هست . واقعا در عجبم چه فرایندی کار را به اینجا می کشاند که "من مادر هستم" با آن همه جار و جنجال قبل و بعدش درست 750کیلومتر را گز می کند و می آید در یک روستای متمدن و بر پرده سینمایش خود نمایی می کند ؟! و از آن طرف مردمان پاک و ساده ، خسته  و کوفته از دست کداخدا ( جمع کدخدا = کدخدا ها !) می آیند هنر اسلامی (!) ببینند و ...

هر چه باشد باید یک مخاطب شناسی ای کرد . حتی اگر مبتلا به مردم دزفول هم باشد ، آنقدر از تکیه و مسجدِ  گوشه و کنار این شهر، بانگ حق به گوش و جان مردم میرسد که بعید می دانم به این نحو لازم باشد آنها را از چنین امری نهی کرد . تا کی دید حداقلی؟ مگر وقتی شکایت جوانی را پیش پیغمبر رحمت بردند،  ایشان نفرمود نماز می خواند ؟ و گفتند آری فرمود در هنگام نماز پشیمان میشود و بر میگردد . آیا نیاز است که تا این حد قبح گناه نشان داده شود، هنوز فطرت این مردم آنقدر کدر نشده ، با فرض کدر شدن هم آنقدر مشکلات اقتصادی بزرگ و کوچک دارند که اصلا به فکرشان نمی رسد چنین مسائلی هم وجود دارد و میتوانند خود را سرگرم آن کنند . ما که در این فیلم ندیدیم یکی(حتی از دور !) بیاید و از  فقر داد بزند . ماشاالله همه دستشان به همه چیز  و همه جایشان میرسید !!

هر چه باشد نمایش قبح گناه هم حدی دارد . نهایتش باید تا آنجا باشد که آدم (ببخشد) اوقش بگیرد. نه اینکه کلا ریخته شود ! 

سرتان را درد نیاورم (می ترسم فشار به سرتان بیاید و مثل ما بزند به سرتان و بخواهید بروید سینما) اطاله ی کلام نمی کنم مخلص کلام :
خواستم بگویم هرچه باشد بعضی ها کاره ای هستند مبادا بیایند مثل ما بگویند هرچه باشد بگذار باشد و بگذرند ...

دوم اسفند ماه 1391

 

 

بعدتر نوشت :

از آنجا که برای اکثر دوستانی که از اخبار و محتوای فیلم اطلاعی نداشته اند ، شبهه ایجاد شده که این متن پر از استعاره و کنایه در جهت تایید است یا در جهت رد نظر صریح خود را بیان می کنم :

این فیلم اصلا مناسب اکران در دزفول نبود و با فرض مثبت بودن محتوای کلی فیلم باید گفت که آفات آن بیش از ثمرات اندک آن است ، که آن قلیل ثمرات احتمالی نیز عائد گروه بسیار کمی از مردم خواهد بود.

خیلی بعدتر نوشت :

این فیلم که مخاطبش فقط 2% از مردم بود. وارد شبکه ی خانگی شد. هرچند به این 8 دلیل(+) و دلایل دیگر ارزش دیدن دارد. ولی ارزش دیدن ندارد !!

۲ نظر ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۰۹
محمد صادق مطیع رسول

دوش گعده ای بود و اخوان بر خوان خانه ی مان گرد آمده و به موجب آن افسون چندین ساله ی دیو فاصله به افسوسی و دیده بوسی تمام گشته بود. بعد از گذشت تعارفات و رسومات به کندن رسوبات همت نهادیم و در این باب، دوستی فرمود "از علایقتان باز گویید" که فاصله ها به فراموشی حافظه ها منجر شده و اوضاع زمانه به هر نوع تغییر ...
هرکدام با تأملی طویل پاسخی دادند. برخی نیز با زیرکی علایق دیگر دوستان فاش نموده تا رائحه ی قرابت را به سمع و نظر بواقی برسانند! طراح این سوال نغز نیز علایق مرا از پروفایل وبلاگ قبلی ام ربوده بود و من در پاسخ گفتم رجوع کنید به پروفایلم در نت(+) !
***
متن فوق بهانه ای بود بر بررسی پروفایل ها و علایق مردمان این دیار. منظور از دیار همان مجازکده است. همانجا که دوستی ها و روابط عمدتا مجازی است (هرچند که گاهی حقایقی اینجا فاش می شود که بر زمین کتمان می کنند!)و شناخت افراد از یکدیگر نه در یک گعده بلکه از سیاهه ها حاصل می شود. در این مجازکده پروفایل اهل نتی بسیار مجذوب تامل برانگیز بود که به فراخور این بحث بدون کم و کاست در اینجا می آورم :
    " یادم داده روی علایقم پا بگذارم برای عقایدم. این جا فقط نوشته علایق -علایق سیاسی یا اجتماعی، کتاب‌های مورد علاقه، فیلم مورد علاقه، موسیقی، ورزش- لابد انتظار دارید توی کتاب ها همه گرفتارند کریستین بوبن را بنویسم و مثلا مسخ کافکا و از فیلم ها شوشانک و بنجامین و موسیقی هم فلانی و فلانی و سیاست و ورزش و کار و بار و این ها ... نه، حتا اگر نوشته بود عقیده هم نمی دانستم چه بگویم، چه رسد به علایق که با بادی تغییر جهت می دهند -نشان به آن نشان که تا یک سال پیش از خرگوش بدم نمی آمد و حالا ازش متنفرم، نشان به آن نشان که تا دو سال پیش به احمدی نژاد علاقه داشتم و حالا ازش بدم نمی آید فقط، نشان به آن نشان که ...! "

۷ نظر ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۳۶
محمد صادق مطیع رسول

ویژه نامه ماه دیدنی به مناسبت رویت هلال ماه شوال

 ویژه نامه ماه شوال  ویژه نامه ماه شوال

این ویژه نامه در قطع A4 بوده و مطالب آن از سایت خامنه ای.آی آر می باشد

دریافت
حجم: 4 مگابایت (با فرمت rar)
توضیحات: دو فایل jpg با رزولیشن بالا


reddawn.blog.ir
۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۵۵
محمد صادق مطیع رسول

غروب تو در دلم ؛ مبادا

مرحوم دولابیمرحوم دولابی :

                 دل وقتی بشکند مورد رحمت خداوند قرار می گیرد دلی که بشکند شیطان با او کاری ندارد، قدر خود را بدانید،

                 این دل های زودشکن شما از برکت امام حسینعلیه السلام است.

پ.ن : رمضان که تمام شد !
        گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما
        دست ما را به محرم برسانید فقط...

۶ نظر ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۵
محمد صادق مطیع رسول
همین را هم بپذیر

... وقتی رفتم احیا دعای جوشن کبیر شروع شده بود .
مداح پشت سر هم خدا را صدا می زد و
مردم هم که : سبحانک یا لا اله الا انت ...
مفاتیح را باز کردم و به دنبال آنجا که می خواندند می گشتم ،
و نه به دنبال خدا !
هزار بار اسم خدا را خواندم و خود خدا را نه ...

پ.ن: معمایی که در احیای امسال طرح شد!
       یک سال ظرفیت سازی برای درک شب قدر ؟ 
       یا درک شب قدر برای مقدر شدن یک سال خوب معنوی ؟

پ.ن: شب قدر هم گذشت ، حالا نوبت قدر دانستن عمر است ...

       

۱ نظر ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۳
محمد صادق مطیع رسول
زاهد نما


و تو ای زاهد نما
نترس
غم خواری مبطل روزه نیست
مگر ندیدی علی غمخوار یتیمان بود ؟

۱ نظر ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۹
محمد صادق مطیع رسول