طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات
دوای این روز های اقتصاد ما

پروفسور حسابی  تکه نخی را آماده کرد و به دست پسرش ایرج داد و گفت: بیا و دور سرم را با این تکه نخ اندازه بگیر.پسرش با شرمساری سکوت کرد و دستور پدر را اجرا نمود.

پروفسور حسابی ادامه داد: خوب دقت کن، بعد از اندازه گیری نخ را گره بزن تا اندازه به هم نخورد و گم نشود. بعد نزد پسر عمویت که قصد دارد قطعه را از ایتالیا سفارش دهد برو و این تکه نخ را به او بده. بگو فقط قبل از سفارش از آن کشور با همین نخ دور سر مهندسان ایتالیایی را اندازه بگیرد، اگر سر آن ها از سر من و دیگر متخصصین و استادان ایرانی بزرگ تر بود در آن صورت می تواند سفارش ساخت قطعه را به آن از ما بهتران بدهد!

کتاب "مرد نخستین" / محمود اکبر زاده

رمان زیبای زندگی پر فراز و نشیب پروفسور محمود حسابی

وختایی که غر میزنم که من فلان تواناییو ندارم مامانم میگه مگه بقیه از وختی تو شکم مامانشون بودن اینو داشتن که تو غر میزنی.(بیشتر درمورد درس بهم میگه:)))

مگه اروپاییا از اول همه چی داشتن که ما الان غر بزنیم برا نداشتن خیلی چیزا ...باید بدست بیاریم خودمون
پاسخ:
بله همین طوره . مشکل ما همیشه این بوده که از وسط قضیه نگاه می کنیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی