طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات
پانزده دقیقه کمتر

شاید هم پانزده دقیقه بیشتر

با کتاب ...

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۶
محمد صادق مطیع رسول

دید نبی پسری را اندر خیابان تلو خوران !
پرسید جانکم "چگونه صبح کردی" ؟
جوانک
آه کشید
سر تکان داد
نشست و گفت :
با یقین !

پیک رحمت باز پرسید:
چیست نشانش در برت ؟!

..-.-.-.-.---.--.--.-.--....-.-.--.-.--.---.--.-.-.-.--.-.--.-.-.-.
....-.-.-...---- اینها مثلا نویز هستن ! .-.....-.--.-.-...
.....-..-...----.-...-...-....-.--.-.--.-....-..----..-..--.--.-...

آن پیرمرد جابجا شد
پای بر پا
روی مبل
رو به دوربین !
اصبحتُ شابا ً (این یقین باعث شد که هر روز صبح که از خواب پا میشم ، خودمو عین جووونا می بینم !)
---

پ.ن 1: هر کی تونست این جمله رو بخونه یه جایزه پیشم داره:
           دکتر کریم کرم کرم داری؟ کرم کرم کرم کرد !

پ.ن 2:
راستش هی گفتم بابا بی خیال، دیدم نع! تازه میگن بعدش یه تبلیغ دیگه داره ! واسه اون هم داریم!!

پ.ن 3: بی چاره حاجاقا اخم  اگه ندیدی، ببین (+)

پ.ن 4: تصور کن حلزون ها نیترو اسپید داشته باشن! یه سرعت فراصوتی!! متعجب
           دیگه شرکت سپیده ماهان ورشکست میشه! اگه گفتی چرا ؟ (+) (+)

پ.ن 5: این هم بقیه اش البته بدون نویز : (+)

۸ نظر ۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۴
محمد صادق مطیع رسول