طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات

اشک هایم که سرازیر می شوند

گریبانم گرفته و می پرسند أَ تَبْکُونَهُ وَ لَا تَنْصُرُونَه ؟

 

پ.ن: پیامبر در مسجد از ماجرای قتل حسینش سخن گفت. اصحاب به گریه افتادند. فرمود آیا برایش گریه می کنید اما یاری اش نمی کنید. (لهوف 18)

۲ نظر ۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

زینب ، هم دختر شهید بود و هم مادر شهید
اما
خواهر شهید بودن ، چیز دیگری است...

۲ نظر ۰۶ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

چه بر سرت آمده؟

چرا سرت آمده!؟

 

پ.ن: یا أباه ! مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟  (المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی، ص ۱۳۶-۱۳۷)

۳ نظر ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

گفتنند ما دل می دهیم

تو

سرت را

همین هم شد کربلا...  

 

پ.ن:  أَنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَهُ وَ سُیُوفَهُمْ عَلَیْه‏ (لهوف ص62)

۲ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

بالای دار الاماره که رسید ،

زیر لب گفت: السلام علی الحسین ...

 

پ.ن: فَلَمَّا أُدْخِلَ عَلَى عُبَیْدِ اللَّهِ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَیْهِ . فَقَالَ‏ لَهُ الْحَرَسِیُّ سَلِّمْ عَلَى الْأَمِیرِ . فَقَالَ لَهُ اسْکُتْ وَیْحَکَ وَ اللَّهِ مَا هُوَ لِی بِأَمِیرٍ (لهوف 55)
آن هنگام که مسلم را بر عبید الله بن زیاد وارد کردند ، مسلم سلام نکرد. یکی از نگهبانان گفت: به امیر سلام کن. مسلم گفت: وای بر تو، بخدا سوگند که او امیر من نیست.

۲ نظر ۰۳ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول


سرخیِ غروب که سر رسد

روز، پیرهن عزا به تن کند...

۲ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

توصیه ی مرحوم قاضی طباطبایی درباره توسل به امام حسین

۲ نظر ۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۳
محمد صادق مطیع رسول

توصیه ی مرحوم دولابی درباره توسل به امام حسین

۰ نظر ۲۶ مهر ۹۳ ، ۰۰:۰۲
محمد صادق مطیع رسول

عاشورای بعد از غدیر

ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر (ص)، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین (ع)، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟

(+)

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۸
محمد صادق مطیع رسول

شکر خدا

               حالا

                      وقت ادای نذر است

                                                        آقا...

نذر سلامتی آقا

پ.ن: از میان پیام ها این یکی بدجور به چشم و دلم نشست...

۰ نظر ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۳۶
محمد صادق مطیع رسول