طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات

حرکت توابین ، بیشتر برای تسکین دل خود بود

تا یاری حسین

اهل تکلیف باشیم نه تسکین ...

 

پ.ن: اول ربیع ؛ آغاز قیام توابین

۱ نظر ۰۳ دی ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

رضا در آغوش جوادش جان داد

این آرزوی هر پدری است!

خصوصا اگر ان فرزند

علی اکبر باشد.

اما حسین...

۰ نظر ۰۲ دی ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

از اسب که افتاد

همه چیز به سرعت گذشت

خاطرات حسن ... صورت مادرش ... و آن مردک ... 

 

پ.ن: فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَن‏ (لهوف 124)

۱ نظر ۳۰ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

جووونا!

بزرگترا !

کوچیکترا !

"عاشقی به یک نظر" واقعیت دارد بخدا !

 

پ.ن: فَمَضَى إِلَیْهِ زُهَیْرُ بْنُ الْقَیْنِ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُه‏ (لهوف 72)

۳ نظر ۲۹ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

نامه های کوفی مجموعه ی اشعار عاشورایی سعید بیابانکی است که شامل اشعار نیمایی و غزل می باشد. البته اشعار عاشقانه و اجتماعی و غیر آئینی در این مجموعه یافت می شود.

اما آنچه که انگیزه ای شد تا این نوشتار را برای دوستان هدیه آورم ؛ معرفی کلی این کتاب نبود بلکه صرفا فصل سوم آن بود که شامل 25 نامه است. خصوصیتی که این فصل را از دیگر اشعار آیینی متمایز کرده، بیانی انتقادی و تلنگر هایی است که در قالب اشعار نیمایی، خوش مضمون و خوش آهنگ؛ نسبت به مقوله ی عزاداری و برخی افراط و تفریط ها داشته است. موضوعاتی که اگر در فرهنگ عزاداری به آنها دقت نشود ، منجر به یک ظاهر زیبنده ولی پوک خواهد شد و نتیجه اش دعوت هایی بدون یاری است. توجه به روحیات مردم کوفه ، ما را در دوری کردن از این گروه بهتر کمک خواهد کرد. بیابانکی با داشتن نگاهی منطقی و خشک به موضوعات توانسته است ظرایف جالبی از آنها استخراج کند که در ادامه بخش هایی از آنها را با هم می خوانیم :

نامه های کوفی مجموعه شعر سعید بیابانکی

  

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

دیگه تحمل روضه ی اشاره ای رو هم ندارم .

فهرست لهوف واسه جون دادن کافیه ...  

پ.ن: (+)

۲ نظر ۲۷ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

ماه بودنت مثل روز روشن است

وقتی در شب

حرم برادرت را انعکاس داده ای ...

انعکاس نور شمس

۱ نظر ۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

روزهایی خواهد آمد

که من نخواهم بود

ولی هنوز...دوستت خواهم داشت!

 

 پ.ن: عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

گروهی دریدند

گروهی پریدند

گروهی دویدند

 

پ.ن: و عدلت عن الإطالة و الإکثار و فیه غنیة لفتح أبواب الأشجان‏  (مقدمه ی سید بن طاووس بر لهوف)

و از ذکر مطالب طولانى خوددارى نمودم، و همین کتاب براى بازکردن درهاى اندوه به روى خواننده کافى است‏...

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

رفت و آمد های تو

چه جزر و مدی انداخته 

به دل فرات .

 

پ.ن: فقال الإمام علیه السّلام: امض إلى الفرات و أتنا بشی‏ء من الماء، فقال عباس علیه السلام: سمعا و طاعة. (نفس المهموم ص 336)

معشوقش گفت کمی آب بیاور از فرات. گفت : چشم جانم. شنیدم و جان می دهم.

۰ نظر ۱۸ آذر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول