طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات

تولد یک تنها

مادام كه تو در سطح ديگران و همراه حشرات الأرض باشى، حرف‏هاى تو را، احساس‏هاى تو را و آرزوهاى تو را مى‏فهمند، گرچه با تو درگير شوند، ولى براى آنها آشنايى، بيگانه نيستى؛ كه مثل همانها و در همان سطح زندگى مى‏كنى. اما همين كه از سطح عادت‏ها و غريزه‏ها و جريان‏هاى طبيعى زندگى بالاتر آمدى بيگانه مى‏شوى، تنها مى‏شوى. با شروع حركت، با شروع تولد دوباره‏ى تو، تنهايى و بيگانگى هم شروع مى‏شود. مادام كه اين تولد را نداشته باشى انسان نيستى و همراه اين تولد ديگر آشنا نيستى، كه بيگانه‏ى تنهايى. ديگر حتى پدر و مادر، تو را درك نمى‏كنند، زن و فرزند تو را نمى‏فهمند، ياران گرمابه و گلستان تو را احساس نمى‏كنند و نمى‏شناسند، كه در تو قلب ديگرى به طپش آمده و نيروى ديگرى زنده شده و امرى عظيم با تو آميخته و مخلوط گرديده «1» و همين باعث شده كه تو از سرگرمى‏ها و شادى‏ها و رنج‏هاى آنها فاصله گرفته‏اى، كه تو را مقصدى ديگر مشغول كرده و رنج‏ها و شادى‏هاى ديگرى طلوع كرده است. تو شادى بهار و رنج پاييز ندارى كه در هر فصل كارى هست و در برابر هر نعمت مسئوليتى و در كنار هر فراغت اشتغالى.

تو كه از سطح طبيعت خود بالاتر آمده‏اى؛ و تو كه به طبيعت انسانى خويش رسيده‏اى، براى آنها كه هنوز در پوسته‏ى عادت‏ها محبوس هستند و در شكم غريزه‏ها گرفتار، تو براى اينها بيگانه‏اى و تنهايى. اين بيگانگى و غربت، آموزگار توحيد است؛ كه بت‏ها و انس‏ها و تكيه‏گاه‏ها، همه مى‏شكنند و فرو مى‏ريزند؛ «بَدَءَ الْاسِلامُ غَريباً وَ سَيَعُودُ كَما بَدَء فَطوُبى‏ لِلْغُرَباء»؛ «2»

 آغاز حركت با غربت است و با تجربه‏ى رنج‏ها دوباره غربت‏ها شكل مى‏گيرند، ولى سعادت و خوشبختى براى همين غريب‏هاى آشنا و بيگانه‏هاى تنهاست.

غربت آموزگار توحيد است و تنهايى انگيزه‏ى توليد، پس ديگر مشكلى نيست. آه و ناله سر دادن و سر در لاك بردن، كه ما را درك نمى‏كنند و متاع ما را نمى‏خرند، كلام پرنده‏هاى اين آسمان نيست، كه اگر تو را درك كنند، اين نشانه‏ى ركود و ماندگارى توست. اين فاجعه و مصيبت است. تنهايى على علامت حركت مستمر و پرواز بلند اوست. و در اين غربتِ تنها، توحيد و توليد، غنيمت حاضر اوست‏.

( 1)- ينظر اليهم الناظر فيحسبهم مرضى، و ما بالقوم من مرضٍ و يقول: لقد خولطوا، و لقد خالطهم امر عظيم ... نهج‏البلاغه‏ى صبحى صالح، خ 193

( 2)- اعلام الدين، حسن بن ابى الحسن الديلمى، ص 279

تطهير با جارى قرآن ج2 ، ص: 379و 380

۹۲/۱۰/۱۴
محمد صادق مطیع رسول

استاد علی صفایی

۱۴ دی ۹۲ ، ۱۳:۳۶ یه تکونی به خودت بده
سلام.
فوق العاده بود.
ای کاش بتونم هرچه زوتر این تنهایی رو درک کنم.
استاد صفایی یه جای دیگم می گن آدم به اندازه شادی ها و رنجهاشه، شادی ها و رنجای من خیلی کوچیکه.
خدایا ما رو بزرگ کن!
خوشحالی ها و ناراحتی هامونو وسیع کن.
۱۵ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۱ یه تکونی به خودت بده
با سلام.
در من من هایم3 مطالبی از استاد صفایی رو آوردم اگه حوصلتون نشد همشو بخونین قسمت سفید رنگو که مرتبطه رو بخونین.
۱۸ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۸ وتـــر ...
عالی بود...فوق العاده بود
ارادتم به استاد هر روز داره بیشتر میشه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی