این متن از من نیست ولی تا آخر بخونید ...
(صفر)
خدایا! طاقتم بده تا بتوانم این چند سطر را به پایان ببرم.
(یک)
وحشتناکترین، خشونتبارترین و تکاندهندهترین عکس خبری تاریخ بشر تا به امروز کدام است؟ ویتکنگی که دارد به دست رییس پلیس اعدام میشود؟ راهبی که در حال خودسوزی است؟ سرباز امریکایی که شکم مرد ویتنامی زنده را میدرد؟ جنازهی کودکانی که در جنگ یا زلزله له و لورده شدهاند؟
داوری اگر با من باشد، بی هیچ شکی یکی از این سه عکس را انتخاب میکنم: «دو دختربچهی اسراییلی، روی موشکهایی که تا دقایقی دیگر بر سر کودکان فلسطینی فرود خواهند آمد، یادگاری مینویسند.» اشتباه نکنید! کلمات «دختربچه»، «کودکان» و «یادگاری»، کلمات الصاقی من به عکس نیستند تا مهابت آن را بیشتر کنند. اگر دلش را دارید، خودتان نگاه کنید. به دست دخترک - دنیل - که با عشق مینویسد: «با عشق». نگاه کنید به لبخندش. به شور و شوق کودکانهاش. کودکانه!؟
(دو)
دهخدا میگوید «خشونت» یعنی درشتی و زبری. سخترویی. خشم. غضب. نه، این نیست. ورق میزنم. میگوید «قساوت» یعنی بیرحمی. سنگدلی. بیمروتی. نه، این هم نیست. ورق میزنم. میگوید «سبعیت» یعنی درندهخویی. درنده شدن. باز ورق میزنم. نه، دهخدا کلمهای ندارد که به کار توصیف این عکس بیاید. لغتنامهها آینده را پیشبینی نمیکنند. دایرةالمعارفها برای اتفاقاتی خارج از مرزهای شعور و احساس بشری مدخلی ندارند. قرن ما - قرن فرادیوانه ها - برای توصیف خود کلمه کم میآورد.
(سه)
این روزها عکسی دست به دست میشود که تعدادی اسرائیلی، نشستهاند به تماشای بمباران غزه. با قهوه و قلیان. انگاری که پیکنیک. من در آن میان به دنبال دنیل و دوستش میگردم. همان دو دختربچه که شش، هفت سال پیش روی موشکها یادگاری مینوشتند. حالا دیگر باید هفده، هجده ساله باشند. موهاشان حالا فرفری است یا صاف؟ هنوز هم دمب گوشی بسته شدهاند؟ هنوز هم دنیل آن خندهی کجاش را دارد؟ دوست مومشکیاش هنوز میایستد به تماشا، نوشتن دنیل را ببیند؟ دستخطشان از شش سال پیش بهتر شده است؟ شما هم لطف کنید و بگردید. من مطمئنم دنیل همین جاست، توی یکی از همین عکسها. دوستش هم.
توله سگ های هار را هم ببینید(+)
(+)