طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات

بالای دار الاماره که رسید ،

زیر لب گفت: السلام علی الحسین ...

 

پ.ن: فَلَمَّا أُدْخِلَ عَلَى عُبَیْدِ اللَّهِ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَیْهِ . فَقَالَ‏ لَهُ الْحَرَسِیُّ سَلِّمْ عَلَى الْأَمِیرِ . فَقَالَ لَهُ اسْکُتْ وَیْحَکَ وَ اللَّهِ مَا هُوَ لِی بِأَمِیرٍ (لهوف 55)
آن هنگام که مسلم را بر عبید الله بن زیاد وارد کردند ، مسلم سلام نکرد. یکی از نگهبانان گفت: به امیر سلام کن. مسلم گفت: وای بر تو، بخدا سوگند که او امیر من نیست.

۲ نظر ۰۳ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول


سرخیِ غروب که سر رسد

روز، پیرهن عزا به تن کند...

۲ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۰۰
محمد صادق مطیع رسول

توصیه ی مرحوم قاضی طباطبایی درباره توسل به امام حسین

۲ نظر ۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۳
محمد صادق مطیع رسول

توصیه ی مرحوم دولابی درباره توسل به امام حسین

۰ نظر ۲۶ مهر ۹۳ ، ۰۰:۰۲
محمد صادق مطیع رسول

غدیر

۱ نظر ۱۹ مهر ۹۳ ، ۰۰:۰۱
محمد صادق مطیع رسول

عاشورای بعد از غدیر

ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر (ص)، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین (ع)، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟

(+)

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۸
محمد صادق مطیع رسول

ما، دو نوع آدم داریم: یک نوع، آدمى است که هرچه هست، در ظاهر اوست. ظاهرش جذاّب و چشمگیر و احیاناً خاشع کننده و خاضع کننده است. اما باطنش پوک و پوچ است؛ چیزى در او نیست. این، بدترین نوع آدمى است که مى‌خواهد منشأ آثار بزرگ باشد. پناه بر خدا! اما یک نوع دیگر، آدمى است که باطن او برظاهرش ترجیح دارد. ظاهرش هر چه هست، باطن او بهتر وبیشتر از ظاهر، جذّابیت دارد. امام سجاد علیه‌السلام به ما درس مى‌دهد که از خدا بخواهیم آدمى از نوع دوم باشیم.

 

اللّهم الرّزقنى عقلاً کاملاً و عزماً ثاقبا و لبّاً راجحاً و قلباً زکیاً و علماً کثیراً و ادباً بارعا

خدایا! عقل کامل، اراده نیرومند، لبّ راجح، دل پاکیزه، دانش بسیار، و ادبى برجسته ودرخشانْ به من عنایت کن!

مقام معظم رهبری ۱۳۷۲/۱۲/۲۲

۰ نظر ۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۴
محمد صادق مطیع رسول

شکر خدا

               حالا

                      وقت ادای نذر است

                                                        آقا...

نذر سلامتی آقا

پ.ن: از میان پیام ها این یکی بدجور به چشم و دلم نشست...

۰ نظر ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۳۶
محمد صادق مطیع رسول

دانلود سخنرانی مراسم جمعه شب هیئت روضه العباس مسجد شهید توتونچی

مبحث درد آرامش

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۸
محمد صادق مطیع رسول

پا نوشت: متن زیر اخوانیه ای است که بیشتر و پیشتر خطابش به خویش است تا شما بزرگواران. از آن جهت که با شروع سال تحصیلی جدید در قیل و قال های طلبگی و جیغ و داد های رسانه ای، هدف را فراموش نکنم.  


از میان فوران اطلاعات، خواه ناخواه ما نیز گرفتار موجی از آنها خواهیم شد. موجی که کم و بیش می تواند بخشی از ساعات روز را و یا سال های عمر را در برگیرد و ما را مشغول به خود سازد. و شاید این تعبیر نیز بی راه نباشد که ما را به فدا شدن در راه خود وا بدارد.

اینکه چشم درون هرم، چشم چپ است یا راست!؟ یا فلان سرویس جاسوسی از چه طریقی اعمال نفوذ می کند!؟ یا بالاخره راز یازده سپتامبر چه بود!؟ یا حتی موضوعات بسیار پیچیده تر روانشناسی مثلا اینکه اگر دختری رنگ قرمز دوست داشته باشد و از آلبالو متنفر باشد در این صورت کدام یک از روزهای هفته می توان او را به گردش برد!!؟

همه ی اینها شاید به نوعی تعبیر بروز شده ی آن  است که پیامبر رحمت (ص) را ببینی که از نسب شناسی بپرسد: چیست نسب شناس؟  و پس از شنیدن پاسخ بفرماید: خب به چه سود؟ نوای پیامبر(ص) را دوباره گوش فرا دهیم که چه سود از خوانش صد صفحه فراماسونری و پشت پرده های کذا از جای جای نابجای نت و نخواندن انسان کاملِ شیخ شهید. روی سخن حقیر با برادرانی است که مرا به تعجب وا می دارند و وقت خود را در بهترین فرض ممکن به مطالعات و تحلیل های اینترنتی صرف می کنند فارغ از اینکه چند قدم آن طرف تر چند جوان که اولین اعتراض به آنها پوشش ظاهریشان است، در باب اثبات خدا و ذات و صفات حق تعالی بحث می کنند. بی هیچ تعصب حزبی و مکتبی. حق جویانه و جوانمردانه. آری؛ اثبات یا انکار خدا، قطعا حسّاس‏ترین و شورانگیزترین موضوعى است که از فجر تاریخ تاکنون اندیشه‏ها را به خود مشغول داشته و مى‏دارد. چیزی که گویا برای بعضی به بداهت مزحکی رسیده است!!

شهید مطهری

امام خمینی (ره) در شرح حدیث 24 که در باب علم است ، علوم را به سه دسته با ضرر، با سود و بدون ضرر و سود دسته بندی می کنند به طبق حدیث نبوی و ادله ای که دیگر آوردن آن در این مجال نمی گنجد علم واقعی و نافع را به این سه دسته تقسیم می کنند. اول  آیه محکمه که عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه(اصول عقاید)  دوم فریضه عادله که عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب(اخلاق)  سوم سنت قائمه که عـبـارت اسـت از عـلم ظـاهـر و عـلوم آداب قـالبـیـه (احکام شرع). و در پایان می فرمایند: و این قسمت از علوم(قسمی که نه سود دارد و نه ضرر)  را اگر انسان بتواند تطبیق با یـکـى از عـلوم ثـلاثـه نـمـایـد خـیـلى بـهـتـر اسـت ، والا حـتـى الامـکـان اشـتـغـال پـیـدا نـکـردن بـه آنـهـا خـوب اسـت ، زیـرا کـه انـسـان عـاقـل پس از آنکه فهمید که با این عمرهاى کوتاه و وقت کم و موانع و حوادث بسیار نمى تـوانـد جـامـع جـمیع علوم و حائز همه فضایل شود، باید فکر کند که در علوم کدامیک به حـال او نـافـعـتـر اسـت و خـود را بـه آن مـشـغـول کـنـد و تـکـمـیـل آن نـمـایـد. و البـتـه در بـیـن عـلوم آنـچـه کـه بـه حال حیات ابدى و زندگانى جاویدان انسان نافع است ، بهتر از همه است و مهمتر از جمیع آنـهاست ، و آن علمى است که انبیا، علیهم السلام ، و اولیا امر به آن نمودند و ترغیب به آن کردند.(1)

اکنون جا دارد که خود را محکی زنیم که چقدر با صواب همراستا هستیم. شاید اگر در کلاس درس امام (ره) توفیق به تحصیل داشته باشید بسیار مشتاق خواهید بود که بدانید امام (ره) از کدام شاگرد کلاس خود راضی می باشند؟ بی مقدمه نمونه ی خوب آن را برای شما می آورم تا خود را نسبت به آن بسنجیم.

شهید مطهری در مقدمه ی کتاب علل گرایش به مادی گری می نویسند:
تا آنجا که من از تحوّلات روحى خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگى این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. در آن وقت نمى‏خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگرى بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت مى ‏شمردم. مقدّمات عربى و یا فقهى و اصولى و منطقى را از آن جهت مى‏ آموختم که تدریجاً آماده بررسى اندیشه فیلسوفان بزرگ در این مسأله بشوم. (2)

(1) چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) حدیث 24
(2) مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏1   ص 440

۵ نظر ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۶
محمد صادق مطیع رسول