طلوع سرخ

خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است . شهید آوینی
آخرین نظرات

داشتم فکر میکردم  چه می شود که کسی امامش غالبا به یادش باشد.(1) دل تنگی آقا کم نگشته که هیچ ، بیشتر هم ... . دل من هم که قابل این حرف ها را ندارد .اما دلم برای غیرتت تنگ شده است.قصه های مادرم بر گرفته از مستند های تو بود . دوربین تو تصویر عشق بود و قلمت رقص موج وار نور . پر غیرت و پر خروش . آری قصه ی غیرت تو را از قصه ها شنیده ام . اینکه هر مسئله را دقیق  "می شناختی" . می دانستی غیرت ادمی ناشی از عشقش به حق است. و آیا ...

۱ نظر ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۰۲
محمد صادق مطیع رسول
دعوا و نماز

Aviny

... با او حرفم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست، اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم . نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد دنبالم و گفت: از وقتی بحث تون شده، سید مرتضی رفته توی اتاق و نماز می خونه .
دو ساعت بعد مرا دید، آمد جلو و گرم احوال پرسی کرد . عرق سرد نشست روی پیشانیم ، از خجالت .


کتاب مجموعه خاطرات شهید سید مرتضی آوینی به نقل از یکی از دوستان شهید  

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۵۵
محمد صادق مطیع رسول