شاید هم پانزده دقیقه بیشتر
با کتاب ...
باز کم کم انار ها میرسند انگار از راه؛ می شکفند دانه ها از مهر مادران زیر باران، بهر کودکان و من دور از خیال خوردنشان! خیره مانده ام به شَتک دانه های سرخشان بر انحنای بیکران روحمان...
این مطلب در کانال تلگرامی ام : +